89/11/19
12:56 ص
بسم الله الرحمن الرحیم شب عاشورای حسینی ... خیابان ها شهر ما ... دسته های عزاداری در جنب و خروش ... صدای مرا می شنوی برادر؟ ... این هیاهو ... این صداهای جور و واجور ... این طبل های تو خالی ... این شیپورهای از نفس افتاده ... آیا اجازه خواهند داد صدایم به گوش تو برسد؟ پس خوب گوش فرا ده! آیا فرا تر از این ازدحام شلوغ طنین صدای امام شهیدت را می شنوی؟؟ خوب نگاه کن! آیا بین این همه گوش که پر شده اند از صدای طبل و شیپور گوشی شنوا پیدا می کنی تا صدای "هل من ناصر" امامت بدون لبیک نماند؟ ببین برادر! حافظه تاریخ پر است از ندا هایی که تا ابد در گوش بشریت طنین خواهند انداخت و بنی آدم هیچ گاه نخواهد توانست این ندا های حیات بخش را از یاد ببرد. کی بشر خواهد توانست ندای "این عمار" امیر المومنین (ع) را فراموش کند؟ تا انسان در این پهنه خاکی نفس می کشد جان عمار ها تشنه لبیک گفتن به این فراخوان فراتاریخی و فراجغرافیایی است.
از همین قبیل است ندای هل من ناصر ینصرنی سید الشهداء (ع) که اختصاص به هیچ زمان و مکانی ندارد و مخاطبش همه انسان های آزاده در طول تاریخ و عرض جغرافیا هستند.اندکی دقت در مفهوم نصرت و تعبیر لبیک جلوه ای بزرگ از مظلومیت سید شهیدان عالم و شهدای کربلا را برای ما نمایان می سازد.به طور کلی رهبران بزرگ همیشه برای حرکت خود اهداف و آرمان های مشخصی تعریف می کنند و پیروزی و شکست آن ها در ارتباط مستقیم با تحقق همین اهداف یا عدم آن ها رقم می خورد.اما هدف و یا به تعبیری صحیح تر اهداف ابا عبد الله الحسین (ع) چه بود؟ وقتی به وصیتنامه، سخنرانی ها، نامه ها و دیگر بیانات امام در طول این حرکت مراجعه می کنیم در می یابیم که احیای دین، احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و احیای سیره همه جانبه ی نبوی از جمله اهداف امام و دیگر شهدای کربلا هستند.حالا خوب نظر کن و ببین! چه کسی در صحنه نبرد عاشورا پیروز شد و چه کسی شکست خورد؟ همان طور که خود امام فرمود: "نصبح و تصبحون و ننظر و تنظرون اینا احق..." . اگر امروز در اقصی نقاط عالم طنین اذان و شهادتین بلند است محکم ترین دلیل است بر پیروزی قاطع حسین (ع).البته به نظر می رسد تعبیر بهتر این است که به جای تعیین پیروز این نبرد بگوییم این جهاد همچنان ادامه دارد و صحنه این جنگ بین حسینیان و یزیدیان همواره رو به سوی سلحشوران تاریخ گشوده است.مستند این ادعا این است که همیشه حسینیان هستند و همیشه یزیدیان هم حضور دارند و حسینیان به تاسی از سید و سرورشان هیچ گاه دست بیعت به یزیدیان نخواهند داد و به همین خاطر این جنگ تا همیشه ادامه خواهد داشت. حال این ما هستیم و این انتخاب بزرگ همواره در مقابل ماست و دو راهی دنیا و کربلا همیشه پیش پای ما قرار دارد. لبیک به حسین و تمسک به حبل محکم الهی یا غرق شدن در منجلاب هوی و هوس این دنیای سخیف و در یک کلام پاسخ دادن به فرمایش امام آن گاه که به عبد الله بن عمر فرمود: "اتق الله یا ابا عبد الرحمن! و لا تدعن نصرتی".در این مرحله باید به این پرسش پاسخ داد که یاری حسین در چیست و چگونه می توان استنصار او را لبیک گفت. اما پیش از پاسخ به این سوال طرح یک نکته ظریف و مختصر ضروری است و آن این که در عالم واقع و حقیقت این امام نیست که محتاج یاری ماست. این ماییم که نیازمند یاری اوییم. مگر نه این است که او را سفینه النجاه خوانده اند؟ چگونه است که کشتی نجات خود نیازمند یاری باشد؟! بله ... این ماییم که نیازمند دستگیری حسینیم و اگر او این ندا را سر داد نشان گر اوج اشتیاق او برای هدایت امت اسلام و یاری رساندن به جامعه اسلامی بود که بواسطه انحرافات وسیع و گسترده در همه جوانب آن در بستر احتضار حیات روحانی قرار داشت.صحبت بر سر شیوه یار امام بود. همانطورکه بیان شد هر رهبری از حرکت خود هدفی و یا اهدافی دارد و یاری رساندن به او در قالب گام برداشتن در راستای تحقق اهداف اوست و اهداف امام را هم که متذکر شدیم. اینک این ماییم و این آرمان حسین (ع). که اگر در امتداد آن قدمی برداریم بی شک در قیام حسین بن علی (ع) سهیم و شریک خواهیم بود و نام ما را هم در زمره سربازان عاشورا خواهند نوشت. ادامه دارد ...
جمعی جوان و نخبه ... با چشم هایی بصیر ... گوش هایی شنوا ... و قلب هایی مملو از عشق حضرت سید الشهداء ... و با قدم هایی استوار ... در راه تحقق بخشیدن به آرمان های امام شهید ... و لبیک گفتن به ندای او